کد مطلب:94401 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:291

پخش بادها











اصل: و نشر الریاح برحمته:

ترجمه: آن خدائی كه بواسطه ی رحمتش بادها را پخش نمود.

واژه ها: نشر: وزیدن، گستردن و پخش كردن است. ریاح: حمع ریح بمعنی باد است[1].

شرح: در این فراز از سخن به توضیح سه مسئله می پردازیم:

الف - رحمت چیست؟ رحمت در لغت بمعین رقت و شفقت یعنی دل نرمی و مهربانی است كه در پی آن احسانی باشد[2].

مثل انیكه شما وضع نابسامان مستمندی را ببینید و دل شما نسبت به او نرم

[صفحه 51]

و مهربان شود و به دنبال آن وسائل آسایش و راحتی او را فراهم سازید.

و البته این معنی درباره ی خدا روا نیست برای اینكه خدا نه جسم است كه دل داشته باشد و دل او نسبت به بنده ای نرم شود و نه محل عوارض است كه حالات بندگان اثری در او بگذار و دگرگونی بوجود بیاورد، بلكه درباره ی خدا بمعنی ترتیب اثر شفقت است یعنی آن فعلی كه به دنبال رقت قلب انجام می گیرد مانند احسان و تامین وسائل آسایش و رفاه و امثال اینها.

و این نكته درباره ی اكثر صفات ثبوتیه فعلیه خداوند مانند رضا و غضب، محبت و عداوت و امثال اینها جاری است، یعنی مقصود از اینگونه صفات آثار وجودی است كه بر آنها مترتب است نه حالاتی كه در نفس پیدا می شود.

ب - ارتباط رحمت با ورزش بادها چیست؟ وزیدن بادها فوائد بسیار برای انسان و سایر موجودات روی زمین دارد كه هیچ كس بی بودن آنها نمی تواند زندگی كند و یا نبودن آنها را تحمل نماید، بنابراین باد یكی از مظاهر بزرگ رحمت الهی است و ازین جهت در قرآن مكرر از آن یاد كرده و منافع آن را برشمرده است[3] از جمله

[صفحه 52]

فوائد وزش بادها می توان فایده های زیر را شمرد:

1- تلطیف و تصفیه هوا: بطور كلی بادها پخش كننده و تعدیل دهنده ی حرارتها و رطوبتهای روی زمین هستند و حركت بادها كه همان جنبش هواست سبب می شود كه هواهای آلوده و كثیف تبدیل به هواهای صاف و لطیف گردد و تنفس در هوای لطیف برای انسان لذت بخش و نشاط آور است.

2- به حكمت پروردگار وزش بادها سبب حركت ابرها در هوا و باریدن باران می شود و بدینوسیله زمینهای مرده و درختان خفته و گیاهان پژمرده را زنده و سر سبز و خرم می سازد و جانداران بویژه انسان از آنها بهره مند می گردند، در آیه ی شریفه می فرماید «و هو الذی یرسل الریاح بشرا بین یدی رحمته حتی اذا اقلبت سحابا ثقالا سقناه لبلد میت فانزلنا به الماء فاخرجنا به من كل الثمرات كذلك نخرج الموتی لعلكم تذكرون»[4].

(و اوست آن خدائی كه بادها را می فرستد در حالی كه مژده دهنده پیشاپیش او (باران) هستند، تا آنكه ابرهای سنگین را بلند می كند، آن ابرها را بسوی زمین مرده می رانیم و بوسیله ی آنها آب فرود می آوریم و به واسطه ی آب همه میوه ها را (از زمین) بیرون می آوریم و این چنین مردگان را از زمین بیرون می آوریم باشد كه شما

[صفحه 53]

متذكر شوید)

و چون بادها نوید دهنده ی باران رحمت پروردگارند در این آیه از آنها به بشیررحمت خدا تعبیر شده، چنانچه در آیات دیگر نیز این خصوصیت را یاد نموده است مانند «و من ایاته ان یسل الریاح مبشرات و لیذیقكم من رحمته و لتجری الفلك بامره و لتبتغوا من فضله و لعلكم تشكرون»[5].

(از نشانه های قدرت خدا اینست كه بادها را می فرستد در حالی كه مژده دهنده اند و برای اینكه از رحمت خود به شما بچشاند و كشتی به فرمان او در دریا حركت كند و برای اینكه از فضل او بهره جوئی كنید و باشد كه خدا را سپاس گزارید) و همچنین آیه ی 50 سوره ی فرقان و آیه ی 64 سوره ی نمل و غیره

3- بادها خاصیت بارور كردن دارند، چنانچه در آیه شریفه می فرماید «و ارسلنا الریاح لواقح فانزلنا من السماء ماء فاسقیناكموه و ما انتم له بخازنین»[6].

(بادها را باروركننده فرستادیم پس از آسمان آب فرود آوریم و شما را از آن آب سیر كردیم و شما نمی توانید آن آبها را در اختیار خود درآرید (خاصیت بارور كردن كه در این آیه برای بادها ذكر شده بعضی تفسیر كرده اند به بارور كردن زمین و درختها به وسیله ی باران و بعضی به پخش كردن گرد گلهای نر و

[صفحه 54]

ماده از درخت خرما و امثال آن و بعضی گفته اند چون لواقح پشت سر ریاح در آیه آمده و نزول باران هم بعنوان نتیجه آن ذكر شده است، مقصود بارور كردن ابرها است زیرا تشكیل و تقویت ابر و مخصوصا نزول باران یا برف بدون عمل لقاح كه با دخالت و تحریك باد صورت می گیرد عملی نمی شود و آن بدین طریق است كه باد ذرات نامرئی نمك را از روی دریاها می آورد و در جو با قطعات سرد و منجمد شده مخلوط می گرداند و تشكیل قطرات بران و برف می دهد[7].

ولی می توان گفت كه چون لواقح بطور مطلق آمده است هر نوع بارور شدن را شامل می گردد.

ج - اقسام رحمت: رحمت خداوند چهار قسم است:

1- رحمت تكوینی عام: یعنی فیض آفرینشی همگانی او كه همه ی موجودات جهان هستی را فراگرفته است و آن وجود و هستی است كه هر كه و هر چه نام موجود بر آن گذارده می شود از این فیض عام او بهره مند شده و لباس هستی پوشیده است از آسمان و منظومه های شمسی و ستارگان و موجوداتی كه در آنهاست گرفته تا زمین و و دریاها و موجوداتی كه در آنها زیست می كنند و همچنین است نیازمندیهائی كه موجودات در ادامه ی حیات خود بآنها نیازمندند.

[صفحه 55]

ای كریمی كه از خزانه ی غیب
گبر و ترسا وظیفه خور داری


بلك به عنایتی سرای آخرت و بهشت و نعمتی كه خداوند برای اهل ایمان آفریده است از این رحمت برخوردارند، زیرا سرای آخرت و نعمتهای آن نسبت به وجود خودشان یعنی از این نظر كه از موهبت هستی برخوردارند مشمول فیض عام آفریدگارند، ولی نسبت به اهل ایمان یعنی از این نظر كه برای اهل ایمان آفریده شده اند از رحمت خاص تكوینی حقتعالی شمرده می شوند و بدین رحمت تكوینی عام در این آیه نظر دارد «و رحمتی وسعت كل شی ء»[8].

(رحمت من همه چیز را فراگرفته است) و همچنین در این جمله از دعای كمیل: « اللهم انی اسئلك برحمتك التی وسعت كل شی ء»

(خدایا از تو می خواهم و سوگند می دهم ترا به آن رحمتی كه همه چیز را فراگرفته است) و هنگامی كه خدا را به این رحمتش توصیف كنیم به اسم رحمن می خوانیم و هر گاه به رحمت آخرتی او را توصیف كنیم به اسم رحیم می خوانیم و اگر رحمت مطلق او را قصد كنیم به هر یك از این دو نام بخوانیم رواست.

و آنگاه كه این دو اسم را با هم ذكر كنیم از نام نخستین رحمت عام تكوینی و از دومین رحمت تكوینی آخرتی مقصود است چنانچه در «بسم الله الرحمن الرحیم» آمده است.

[صفحه 56]

2- رحمت تكوینی خاص: مقصود از این نوع رحمت امتیازات و موهبتهای ویژه ای است كه خداوند به بعضی از افراد یا گروههائی در دنیا و یا آخرت عنایت می فرماید.

مثلا بعضی را از لحاظ جسمی قوی تر و یا از لحاظ قیافه زیباتر و یا از لحاظ روحی پر استعدادتر می آفریند و اینگونه امتیازات جسمی و روحی در دنیا بحسب اجرای حكمت و مصلحت خداوندی در نظام آفرینش است و نباید آن را به حساب تبعیض و خلاف عدالت آورد، زیرا نظام اجتماع وابسته بافراد مختلف از جهت جسمی و روحی است و اگر همه یك جور باشند مشاغل اجتماعی مختل می شود و نیازهای اجتماعی تامین نمی گردد و در نتیجه زندگی بشر قابل دوام نخواهد بود.

بنابراین نظام اجتماع و قوام زندگی ایجاب می كند كه افراد بشر از نظر جسمی و روحی مختلف و متفاوت باشند تا هر كس مطابق ذوق و طرز فكرش كاری را انتخاب كند و یك جهت از نیازهای اجتماعی را تامین نماید، علاوه بر اینكه هر فیضی از خداوند به بندگان عنایت شود فضل و موهبتی است كه به رایگان در اختیار آنان می گذارد و كسی را بر خدا حقی نیست و درباره ی زیاد و كم بودن موهبتهای او چون و چرائی نمی تواند بكند، چنانچه در قرآن كریم پس از ذكر امتیازاتی كه به بعضی از بندگانش داده می فرماید «ذلك فضل الله یوتیه من یشاء»[9].

(این فضل خدائی است كه بهر كس بخواهد

[صفحه 57]

می دهد)

البته این فضل رایگان او هم گزافی و گنزه ای نیست بلكه مطابق حكمت و مصلحت الهی است و از طرفی خداوند بهمان اندازه ی استعداد و وسع بندگان برای آنان تكلیف مقرر می كند و توقع معرفت دارد و محاسبه ی و مواخذه ی اروی نیز بهمان اندازه است، چنانچه در اصول كافی از حضرت باقر (ع) روایت كرده كه فرمود « خداوند روز قیامت در حساب بندگان دقت می فراید به اندازه ای كه در دنیا به آنان عقل داده است»[10].

و نیز از حضرت صادق (ع) روایت كرده كه فرمود «پیامبر اكرم (ص) فرمودند ما جماعت انبیاء ماموریم با مردم باندازه ی عقلشان سخن گوئیم.[11].

و این رحمت تكوینی خاص و امتیاز جسمی و روحی در درجه ی اول به پیامبران الهی و جانشینان آنان داده شده تا وسیله ی پیشرفت هدف تبلیغی و ارشادی آنان باشد و وظیفه ی سنگینی را كه به عهده دارند بتوانند انجام دهند.

و در میان پیامبران آن كه از همه بیشتر مشمول این عنایت پروردگار بوده حضرت محمد بن عبدالله خاتم پیامبران (ص) است كه عقل كل و مظهر اتم صفات الیه می باشد و از این جهت وظیفه او از

[صفحه 58]

همه سنگین تر و رسالت او از همه دشوارتر بوده است، زیرا تبلیغ و اجرای برنامه ای به عهده ی او بوده كه باید جامعه ی بشریت را تا دامنه ی قیامت اداره و اصلاح كند و سعادت دنیا و آخرت آنان را تامین نماید.

و بعد از او خداوند این امتیاز را در اوصیای طاهرین او كه حافظ و مبین همان برنامه اند قرار داده است، به ویژه آخرین وصی او حضرت حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه كه خداوند او را از لحاظ جسمی و روحی چندان نیرومند قرار داده كه پس از هزاران و اندی سال كه از عمر شریفش می گذرد (و هر مقدار دیگر كه باذن خدا باید در غیبت بسر برد) بتواند آیین جدش را در همه ی جهان گسترش دهد و سراسر زمین را از عدل و داد پرسازد بعد از آنكه از جور و ستم پرشده باشد و همیشه او در قیافه ی جوانی چهل ساله نیرومند و با نشاط و آراسته به كمالات پیامبران الهی می باشد. و پس از نمایندگان الهی این امتیاز به دانشمندان و نوابغ جهان مانند ابوعلی سینا و امثال او از دانشمندان دینی داده شده است، ولی همانطور كه گفتیم هر اندازه موهبتهای الهی نسبت به فردی بیشتر باشد وظیفه ی او سنگین تر خواهد بود تا از نبوغ خود در نظم اجتماع و اصلاح آن كوشش كند.

3- رحمت تشریعی عام: و آن الطافی است كه خداوند برای ارشاد و هدایت بندگان به راه سعادت دنیا و آخرت آنها مبذول می دارد

[صفحه 59]

مانند فرستادن پیامبران و قرار دادن جانشین برای آنان و نازل كردن كتابهای آسمانی و وضع قوانین و تكالیف برای نظم اجتماع و اصلاح فرد و جامعه.

و این قوانین از نظری بر دو گونه است: اول قوانین عملی: یعنی تكلیفهائی كه برای همه ی مكلفان مقرر شده است مانند واجبات یعنی اعمالی كه انجام دادن آنها واجب و لازم است و مستحبات یعنی اعمالی كه انجام دادن آنها بهتر است و محرمات یعنی اعمالی كه ترك كردن آنها واجب است و مكروهات یعنی اعمالی كه ترك كردن آنها بهتر است.

دوم قوانین جزائی: یعنی كیفرها و مجازاتهای دنیوی و اخروی كه برای بجا آوردن محرمات و یا ترك واجبات قرار داده شده است مانند حدود شرعی و عذابهای اخروی. و وضع این گونه قوانین از جانب خدا عین لطف و رحمت است زیرا انسان از لحاظ سرشت خود اجتماعی آفریده شده و به تنهائی نمی تواند زندگی كند و زندگی اجتماعی بدون قوانینی كه حافظ نظم و اصلاح جامعه باشد و وظیفه ی هر فردی را نسبت به خدا و خویش و افراد دیگر مشخص سازد ممكن نیست و بشر از پیش خود نمی تواند چنین قوانینی را وضع كند برای اینكه:

1- علم بشر به همه ی نیازمندیها و دگرگونیهای انسان احاطه ندارد و همین انسانی را كه می خواهد برای او قانونگذاری كند بطور كامل

[صفحه 60]

از جهت جسمی و روحی نشناخته است.

2- بشر دارای غرائز و حالات و كیفیات مختلفی است كه اكثر آنها در هنگام قانون مگزاری بطور آگاه یا ناخود آگاه ظهور كرده اثر می بخشد و نمی تواند صلاح جامعه را در نظر بگیرد. مانند غریزه ی حب ذات (خود خواهی) و حالت رنگ پذیری و كیفیات مختلف از قبیل فقر و غنی، ضعف و قدرت، حزن و نشاط، حب و عداوت، بیماری و سلامتی مزاج و امثال اینها.

3- بشر تنها برای این جهان آفریده نشده است، بلكه خداوند این جهان را وسیله ی سعادت آن جهان قرار داده است و علم بشر به چیزهائی كه سعادت آن جهان را تامین كند رسا نیست.

بنابراین رحمت خداوند ایجاب می كند كه خودش كه عالم به همه ی اسرار است و از اینگونه عوارض منزه است برای بشر قانون وضع كند و به وسیله ی پیامبرانش آن را ابلاغ كند و قوانین جزائی را به منزله ی پشت بند قوانین عملی قرار دهد تا بشر نادان از ترس كیفر و رغبت به پاداش كم كم به انجام واجبات و ترك محرمات خو گرفته در طریق سعادت قرار گیرد.

این نكته را هم باید دانست كه اصلاح جامعه به داشتن قوانین كامل و همه جانبه نیست بلكه به اجرا و عمل كردن آن قوانین است، بنابراین اگر جامعه ی ما شایسته نیست نه ازین جهت است كه قانون برای اصلاح آنها رسا نیست، بلكه بدین جهت است كه به قانون

[صفحه 61]

عمل نمی كنند و آن را اجرا نمی نمایند.

4- رحمت تشریعی خاص: و آن قرار دادن وظائف ویژه ای است برای افراد معینی كه در اثر آن اعمال به درجات عالی تری نایل شوند و یا دارای فضیلتی گردند، مانند واجب بودن نماز شب برای پیامبر اسلام كه مطابق آیه ی قرآن[12] خداوند مقام محمود را به واسطه ی این عمل بوی عنایت فرموده است. و یا حكم جهاد، یعنی جنگ ابتدائی با كفار و مخالفین اسلام كه مخصوص به زمان پیامبر و سلطه ی امام است.

و یا حرام بودن ازدواج زنان پیامبر پس از وفات او كه شرافتی است برای زنان پیامبر. و یا اختیار طلاق دادن زنان پیامبر بعد از وفات او بدست حضرت علی (ع) در صورتی كه مخالفتی از آنها سرزند كه با شئون پیامبر سازگار نباشد، یعنی امام حق داشته باشد كه آنها را از زوجیت پیامبر و شرافت ام المومنین بودن خارج سازد. و امثال اینها.

[صفحه 62]


صفحه 51، 52، 53، 54، 55، 56، 57، 58، 59، 60، 61، 62.








    1. منتهی الارب.
    2. مفردات راعب.
    3. در قرآن 105 بار نام باد و ابر و باران و صفات مختلف آنها برده شده است (باد و باران در قرآن).
    4. سوره ی اعراف آیه ی 57.
    5. سوره ی روم آیه ی 46.
    6. سوره ی حجر آیه ی 22.
    7. باد و باران در قرآن صفحه ی 124 - 123 - 61 - 59.
    8. سوره ی اعراف آیه ی 155.
    9. سوره ی مائده آیه ی 59.
    10. كتاب كافی باب العقل و الجهل صفحه 11 حدیث 7 و صفحه ی 23 حدیث 17.
    11. كتاب كافی باب العقل و الجهل صفحه 11 حدیث 7 و صفحه ی 23 حدیث 17.
    12. سوره ی اسراء آیه ی 78.